رمان شعر عاشقانه اس ام اس زیبا شعر غمگین شعر احساسی

رمان شعر عاشقانه اس ام اس زیبا شعر غمگین شعر احساسی

انواع رمان های زیبا شعر های عاشقانه اس ام اس های زیبا شعر غمگین شعر احساسی زیباترین رمان ها رمان های عاشقانه
رمان شعر عاشقانه اس ام اس زیبا شعر غمگین شعر احساسی

رمان شعر عاشقانه اس ام اس زیبا شعر غمگین شعر احساسی

انواع رمان های زیبا شعر های عاشقانه اس ام اس های زیبا شعر غمگین شعر احساسی زیباترین رمان ها رمان های عاشقانه

گلچینی از اشعار کوتاه عاشقانه نوشته کامران نوربخش

بیا این بار 
تو بگو دوستت دارم و
من نادیده می گیرم...
نترس
به آخر کار نرسیده
خودم تیغ خودکشی را
از دستت می گیرم.

#کامران_نوربخش



همه می گویند
جایش خالی نباشد!
اما
جای خالی تو
هر روز مرا می شکند
انگار کودکی که
تمام کارت های صد آفرین دبستان را
یکی یکی
از او گرفته باشند.

 #کامران_نوربخش


 

خانه نشین شده ام
اما
از خودم رفته ام و
دیگر به خودم باز نمی گردم
تو
پاسخ چرای 
تمام دربه دری های من هستی.

 #کامران_نوربخش



 

از وقتی 
تو را گم کرده ام
گریه ترین واژه بعد از باران شده ام
دهان به دهان مردم این شهر
زار می زنم تا
به گوش تو برسم.

 #کامران_نوربخش



 

هر بار که از خودم بیرون می زنم
انگار 
کسی تمام آب های دنیا را
پشت سرم می ریزد
که زود
به کنج تنهایی خودم برمی گردم و
به تو فکر می کنم.

 #کامران_نوربخش



 

در آخرین ایستگاه
فکر رفتنت را پیاده کرده ام و
خیال ماندنت را به دوش می کشم
گوش هایم منتظر شنیدن و
چشمانم منتظر دیدن هستند
تمام وجودم را
انتظار فرا گرفته است
وای اگر نخواهی بمانی...

 

 #کامران_نوربخش



جهنم یعنی

عاشقت باشم و
ذره ای از لبخندت
سهم دیگران باشد.

 #کامران_نوربخش



 

لعنت به دقایقی که
رویای دیدن تو را
از خواب های من می دزدند
از خواب بیدار می شوم
تو نیستی
چنان در خودم فرو می ریزم که
انگار قرار است
هیچ وقت بلند نشوم.

 #کامران_نوربخش



 

باران که می بارد
تمام قرارهای عاشقانه 
خیس می شوند
درختان
شیشه‌ی پنجره ها
بال و پر گنجشک ها
حتی خاطرات من هم خیس می شوند
اما بین این همه
صورت خیس تو و کمی لبخند را به به...

 #کامران_نوربخش



 

من از 
سجده های طولانی مادرم 
فهمیدم
حالم خراب است و خودم نمی دانم
من خراب تو هستم
همه می دانند و
خودم نمی دانم.

 #کامران_نوربخش



 

هر روزی که باران ببارد
نه به حال شهر فرقی دارد
و نه به حال مردم
اما 
وای اگر جمعه باران ببارد
من و چند نفر از مردم این شهر
چشمانمان رفیق آسمان می شود و
خاطراتمان خیس خیس می شود.

 #کامران_نوربخش



 

غصه نخور باران
دلتنگی آدم ها تقصیر تو نیست
آدم ها تنها که باشند
از زمین و زمان دل دلگیرند
تمام کافه ها
پارک ها
فصل ها
غروب ها
را مقصر می دانند
به جز غرورهایی
که عادت به دل شکستن دارند
تو ببار برای آنان که
به ازای هر قطره ات
به یکی می گویند دوستت دارم
غصه نخور باران

 #کامران_نوربخش



 

همیشه از چشمانت می ترسم
راستش را بخواهی
از زیبایی این چشم ها می ترسم
می ترسم این چشم ها
یکی دیگر را هم پابند خودشان کنند
کاش می شد
تمام راه های منتهی به چشمانت را
بن بست کرد.

 #کامران_نوربخش



 

کاش می شد
روی زخم های دل هم
چسب زخم زد
تا این همه تنهایی 
بند بیاید.

 #کامران_نوربخش



 

روزهاست که
میان شلوغی های این شهر
سر هر خیابان و چهاراه
به دنبال خودم می گردم
تو که رفتی
خودم را هم گم کرده ام.

 #کامران_نوربخش



 

یادت هست؟
حتی
آن روز هایی که اینجا بودی هم
غروب های جمعه دلگیر بود
اما
حالا که اینجا نیستی چه کنم؟
باور کن
تو که نباشی
صبح جمعه هم غروب است،
اصلا تمام هفته ی من بی تو 
غروب است.

 #کامران_نوربخش



 

بی خیال دنیا خواهی شد
وقتی 
تمام خیالت کسی باشد 
که
بی خیال توست.

 #کامران_نوربخش



 

از دستم
هر کاری که بر می آمد کردم
اما تو سهم من نشدی
از پایم
فقط رفتن بر می آید...
خدانگهدار

 

 #کامران_نوربخش



تو را 

به سادگی تمام گنجشک های جهان قسم
باور کن هیچ چیز نمی خواهم
فقط معنی این دوکلمه را بفهم
"
دوستت دارم"

 #کامران_نوربخش



 

نمی دانید چقدر سخت است
چنان بی خیال دنیا شده باشی
که حتی فراموش کنی 
ادامه دهی زندگی را
از آخرین جایی که ایستاده بودی
اما
تک تک دقایق زندگی ات
خاطرات یک نفر
با انگشت 
پشت شیشه های پنجره تنهایی ات بکوبد،
نمی دانید چه قدر سخت است
با تکه ای از یک موزیک
چنان دلت بلرزد
که تمام تنت
همچون هیروشیما و بم
فرو بریزد،
نمی دانید چقدر سخت است
که با بوی یک عطر
روحت فریاد شود و
نتواند از تن ساکت و گوشه گیرت بگریزد،
نمی دانید چه قدر سخت است...

 #کامران_نوربخش


 

این شعر ها،
این آوازهای دلتنگی
که با دهان باد -دختر کوچک پاییز- خوانده می شوند،
این هوا 
که به تن آدم تنها نمی سازد
این ها همه تحفه های پاییز هستند
که مرا جوری خاص
یاد لب های تو می اندازند
دعا کن
این روزها 
وسط کوچه ای خلوت نبیمنت
وگرنه سه نقطه

 #کامران_نوربخش



 

کاش آسمان
حنجره تمام پرنده هایش را
به من بدهد تا
برایت آواز "دوستت دارم" بخوانم.

 #کامران_نوربخش



 

دیشب یادم رفت
به خودم یاد آوری کنم
که تو را یاد کنم
آخ... 
که بعد رفتنت
از درون پیر شده ام،
من بیست و چند سالگی ام را
درون یک آدم هفتاد ساله جا گذاشته ام.

 #کامران_نوربخش



 

یکی از مردم این شهر
جای من دارد با او قدم می زند
دلم می خواهد
یک دل سیر
از این شهر بروم.

#کامران_نوربخش


 

 

پاییز که باشد
دل من هم برگ هایش می ریزد و
برای هزار و یک نفر تنگ می شود
این هزار نفر به کنار
اما 
آخ از آن یک نفر...

 #کامران_نوربخش



 

شب را مچاله می کنم و
بیرون می اندازم
نمی خواهم
امروز که تو را دیده ام
هیچ وقت به پایان برسد
کاش
زمین درجا بزند، نگردد
من امروز تو را دیده ام.

 #کامران_نوربخش



 

کاش نگاهت را
گوشه دفتر خاطراتم 
یادداشت کرده بودم
برای این روزها
که نیستی.

 #کامران_نوربخش



 


ساعت های تنهایی ام
شنبه تا پنجشنبه 
به یک شکل است
اما
این جمعه های دلتنگی
عجیب 
بوی بی تو بودن می دهند،
لعنت بر این جمعه هایی که
همه هستند و تو نیستی

 #کامران_نوربخش



 

دستانم را
گردن خورشید انداختم
حالا
تمام غروب های دلگیر دنیا
تقصیر من است و
تقدیر دنیا.

 #کامران_نوربخش



 

انگار 
امروز
آسمان هم دارد مثل چشمان من
خاطراتش را
قطره
قطره
می بارد.

 #کامران_نوربخش



 

می ترسم بیرون بروم
تا مردم به یک آدم بی دل
و
بی دماغ
بخندند،
باور کن بدون تو 
دلی و دماغی برایم نمانده.

 #کامران_نوربخش



 

بخت با من یار نبود 
قبول!
تو چرا یار دیگری شدی؟

 #کامران_نوربخش



 

توکه رفتی
زندگی جاخالی داد
اما
سرنوشت جایش را گرفت
تا بتوانم 
لنگان لنگان ادامه دهم
ولی نمی دانم وقت رفتنت
کدام تکه ام را با خودت بردی
که 
این من
دیگر من نشد.

 #کامران_نوربخش



 

طعم هر چیز ممنوعه ای
شیرین است
مثل
بوسیدنت در
کوچه خلوتی که 
بوی رسوایی می دهد.

 #کامران_نوربخش



 

پاییزتَر از چنارهای پیاده رو
دستان من است
هر دستی که در کنارشان آمد
غم هایش را فراموش کرد
کمی عاشقانه برداشت
و
رفت.

 #کامران_نوربخش



 

تمام خاطرات جوانی ام را
خلاصه کردم 
در قطاری که
ساعت هفت بعداز ظهر
از این ایستگاه رفت
خاطراتی که لحظه‌ی آخر 
گوشه‌ی شال قرمزش
از پنجره قطار بیرون زده بود و
پرپر می زد تا
دیوانه ترم کند.

 #کامران_نوربخش



 

هنوز هم دنبالت می گردد
مردی که هر روز
رو در روی بادهای زمستانی می رود و
میان آدرس ها گم می شود
و لابلای خیابان های این شهر
هر شب خودش را تکرار می کند.

 #کامران_نوربخش



 

 

فقط یک زن 
می تواند بفهمد
چه آوازهای عاشقانه ای
سکته کرده بودند
در گلوی
استکانی که افتاد
و 
شکست.

 #کامران_نوربخش



 

خیابان ها خودشان را قدم می زنند
چهار راه ها در هم گره خورده اند
میدان آن قدر دور خودش دور زد
تا به پای ساعت پیر شد
پارک شهر در گذشته
در گذشته است
و من دیوانه ای هستم که
در این شهر
هنوز دنبال تو می گردم
این شهر به من خیلی بدهکار است
من
بلندترین خنده ام را
در خیابان هایش گم کرده ام.

 #کامران_نوربخش




خورشید که طلوع کند

صدای قار قار کلاغ ها
جیک جیک گنجشک ها
تکرار خواهد شد
این خیابان در آدرس روز قبل
تکرار خواهد شد
کاش که
تو
تو
تو...
هر روز در کنار من تکرار شوی.

 #کامران_نوربخش



 

ساعت شش صبح را
تا میزنم
و در جیب بغلم می گذارم
کمی قهوه برای شعرهایم دم می کنم
دوستت دارم هایم را صبحانه نخورده
از خانه بیرون می کنم
تا به خانه‌ی تو بیایند
تعجب نکن
خودت خواستی که
یکی دیوانه وار دوستت بدارد.

 #کامران_نوربخش



 

خاطرات آن روزها را
لای دفتر خاطراتم خشک کرده ام
اما هنوز هم صدای 
چک 
چک 
باران می دهد
خودت نمی دانی
اما آن قدر دیوانه ام که
تک تک آن روزها،
خنده های بی دلیل و
گریه های بی بهانه،
حتی قدم زدن هایمان
در خیابان های پاییزی این شهر
را هم لای این دفتر گذاشته ام
رد پاهایمان
هنوز هم دارند
روی برگ های زرد درختان چنار
ادامه می دهند...

 #کامران_نوربخش



 

غم پاییز را وقتی دیدم که
درختی
لانه ی پرنده ای را
میان آغوشش گرفته بود
و از غم کوچ پرندگان
برگ
برگ
می گریست
چه قدر حال این درخت
برایم آشنا بود
درست مثل خودم
بعد از رفتنت.

 #کامران_نوربخش



 

مهر ماه
با چشمان تو تبانی کرده اند
چنان دیوانه ام کرده اند
که هیچ تیمارستانی قبولم نمی کند.

 #کامران_نوربخش



 

دنیا
انگار پادگان است
و من 
سربازی که غروب جمعه
از بالای برجک
به تو فکر می کند.

 #کامران_نوربخش



 

حتی پاییز هم
با هوای دونفره اش
واگیر تنهایی دارد
دکتر
چنان تنها شده ام
که عاشقانه هایم درد می کند
برای بهبود حال این دیوانه
کمی مخاطب خاص بنویس.

 #کامران_نوربخش



 

چه فرقی می کند
لندن
پاریس
یا تهران
بی تو هرکجا که باشم
شبیه کبوتری هستم
که بالای بلندترین ساختمان شهر
سرش را زیر پرهایش کرده
و پرواز برایش بی معناست.

 #کامران_نوربخش



 

آدم ها با یک نگاه عاشق می شوند
شاید هم عاشق یک نگاه می شوند
یا عاشق چشمی می شوند
نمی دانم!
ولی هنوز هم 
عاشق آن چشمانی هستم که 
آبی بود
نه عسلی بود...
نه میشی بود...
شاید هم مشکی بود.

 #کامران_نوربخش



 

این همه مورچه
برای یک ملکه 
از دل و جان تلاش می کنند
مانده ام
چطور خودم را برای تو تکثیر کنم...

 #کامران_نوربخش



 

باور کن 
روزی یک بار
برایت می میرم
که این مردم
هر روز می پرسند
چه مرگت است؟

 #کامران_نوربخش



 

دوباره بوسه می خواهم
بهانه نیاور
هم انسان جایز الخطاست
و
هم
گناهم را پس بده.

 #کامران_نوربخش



 

مردم این حوالی
تو و خوبی هات را چشم زدند
نامهربان شدی
مرا زخم زبان می زنی
بی چاره دلم
باید
تاوان چشم مردم و زبان تو را بدهد

 #کامران_نوربخش



 

اگر چشمان زنی زیبا باشد
می گویند چشمانش سگ دارد
اما
تو با همه زن های دنیا فرق داری
چشمان تو سلاحی کشنده دارد
گلوله ای در نگاهت اسیر است
فقط مرا هدف بگیر
شلیک کن
این گلوله
در قلب من آزاد تر است
وقت آن است
که مجروح نگاه تو باشم.

 #کامران_نوربخش



 

چند روز دیگر
برگ
برگ
از چشم پاییز خواهم چکید و
به دنیا بدرود خواهم گفت،
از دنیا نخواهم رفت
اما
می گذارم دنیا از من برود
تو که نباشی
خزانی با شکوه را ترجیح می دهم.

 #کامران_نوربخش



 

هر چه می خواهی
فحش بده
نفرین کن
گناه من نبود
تقصیر پاییز بود
که وسط خیابان بوسیدمت،
نگاه مردم به کنار
اما
آن لحظه‌ی بوسه را بَه بَه...

 #کامران_نوربخش



 

دکترها
نمی توانند نبض احساسم را بگیرند
برایم آزمایش خون می نویسند
هر بار هم 
آزمایش نشان می دهد
به تو 
مبتلاتر شده ام.

 #کامران_نوربخش



 

عشق
ریگی در کفش دنیا بود
که زیر دندان من رفت
بگریم
یا
بخندم؟

 #کامران_نوربخش



 

از امروز
دیگر نگو دوستت دارم
می ترسم
از شادی بال درآورم،
پاییز
مرا هم با پرستوها کوچ دهد
تو تنها بمانی.

 #کامران_نوربخش



 

مردم این حوالی 
در نیمه راه زندگی
نیمی از وجودم را سوزاندند،
نیمی دیگر را
در دشتی دور بکارید
تا درختی بروید
این بار همنشین چکاوک ها می شوم
دنیای رنگارنگ آدم ها
به تن من نمی آید.

 #کامران_نوربخش



 

آنقدر صبر می کنم
تا روزی بیایی و
دلیل تمام شعرهایم شوی،
مثل بید مجنون
که هنوز هم لیلی ندارد

 #کامران_نوربخش



 

کاش ابر نبود
ماه پیدا بود
ولی باران می بارید
تو را زیر نور ماه دیده ام
زیر باران دیده ام
اما تو زیر نور ماه باشی و
باران ببارد 
چیز دیگریست.

 #کامران_نوربخش



 

یاد تو که می افتم
آفتابگردان گوشه حیاط آواز می خواند
گنجشک ها دسته جمعی می رقصند
بهارنارنج ها لبخند می زنند
و من دیوانه تر...
وای اگر تو به یاد بیفتی

 #کامران_نوربخش



 

هر روز 
تا اوج دوست داشتنت بالا می روم
اما جایت که اینجا خالیست
مردم این شهر 
مرا تنها گیر می آورند
زیر پاهام را خالی می کنند
چنان زمینم می زنند
که تمام استخوان هام می شکند،
تنهایی من با همه فرق دارد.

 #کامران_نوربخش



 

شبیه خانه‌ی ویرانی شده ام
که زیر بمب باران
فقط یک دیوارش نریخته
و یک قاب عکس
هنوز روی دیوار آویخته
عکسی از آخرین بار که دیدمت.

 #کامران_نوربخش




تمام گل ها زیبا هستند

تمام دریاها
تمام جنگل ها
اما بین تمام زن ها
فقط تو زیبا هستی
و من لج باز ترین مرد روی زمینم.

 #کامران_نوربخش



 

دکتر ها راست می گویند
شور و شیرین باهم سازگار نیست
دلم 
برای چشمان عسلی ات که شور می زند
حالم
عجیب خراب می شود

 #کامران_نوربخش



 

هر شب اسبی سپید
میان رویایم می تازد
از سینه ام بیرون میزند
از پنجره اتاقم می گریزد
سوی خانه‌ی تو می آید
آخر
یک شب حوالی رویایم
رام اش می کنم
سوارش می شوم و سوی تو می آیم
فقط نمی دانم
هنوز هم منتظر هستی 
کسی با اسب سپید دنبالت بیاید؟

 #کامران_نوربخش



 

این دستان بی نمک را
از شانه می شکنم
به جایش دوشاخه آلبالو می کارم
شاید روزی
میوه اش دل کودکی را شاد کند

 #کامران_نوربخش



 

زیباترین دروغ عمرم را 
از زبان زنی شنیدم
زنی که بوسه هایش 
دلچسب ترین و
آغوشش مقدس ترین است
خاطراتش همیشه در ذهنم
شقایق وار طنازی می کند
خاطراتی که بوی خاک باران خورده می دهد
صدایش در گوشم ماندگارترین است
صدایی که همیشه می گوید
جانم، عمرم، گلم...
زیباترین دروغ عمرم را
زمانی که کودک بودم
از زبان مادرم شنیدم
که نوازشم می کرد و می گفت 
دیگه دوستت ندارم
بازگرد ای زیباترن دروغ عمرم

 #کامران_نوربخش



 

باز جمعه
باز غروب
و تو که نیستی
چه دلگیر است امروز
انگار
تمام تهران در سرم به کما رفته است.

 #کامران_نوربخش



 

این بار
اگر کسی شبیه تو از کنارم بگذرد
یا حتی
عطرش شبیه عطر تو باشد
شک نکن می بوسمش
عجیب دلتنگ و تنها شده ام
آن قدر تنها 
که دلم برای سایه ام می سوزد.

 #کامران_نوربخش



 

کاش 
این ماهی از تنگ بلورش درآید و
تا دریا پرواز کند
کاش
این قناری از قفسش بگریزد
روی شاخه ای چنار بنشیند
آن قدر بخواند تا بهار زودتر بیاید
این روزها کمی مُرده ام
کاش
که تو بیایی و
این زندگی را زندگی تر کنیم

 #کامران_نوربخش



 

خط زیر لبت بکش
تا بدانم برایم مهم است
رویش رژ بکش
سرخ سرخ
گفته بودی دانه های انار من باشد
لبانت که سرخ تر می شود
شادی ام شادی تر می شود
روسری ات را در بیاور
بگذار در مسیر باد
بال بال بزند و برود
سلسله موهات در وِلوِله‌ی باد
عجب زیبا می رقصند
حرف مردم دیگر برایم مهم نیست
غیرت یعنی
یادم بماند که هستی
یادم بماند که دوستت دارم

 #کامران_نوربخش



 

تابستان است
دلم هوای میوه های نوبرانه کرده
آلبالو
گیلاس
لب هات

 #کامران_نوربخش



 

 

بازی های کودکانه هم
نسل ما را از عشق دور کرد
خودمان چشم بر دیوار می گذاشتیم
این قدر می شمردیم
تا دختر همسایه را گم کنیم
این چنین است
که امروز چشم در چشم
همدیگر را گم کرده ایم

 #کامران_نوربخش



 

به باد بگو
پیراهنت را به بازی نگیرد
وگرنه
چنان غیرتی می شوم می پیچانمش
که تا آن سر دنیا همه بدانند
گردبادی در راه است

 #کامران_نوربخش



 

بوسه بر پیشانی ام بزن
بگذار اَمرداد دی را ببوسد
تا هوای چهارفصل سال من
معتدل شود

 

 

با خط چشمت شعر نوشتم
هیچ کس معنی اش را نفهمید
جز دلم
که از وقتی شعر را خواند
بهانه چشمت را گرفته
و زار زار می گرید

 #کامران_نوربخش



 

بمان 
دستانم را بگیر
وقتی دست در دست هم قدم می زنیم
جاده ای منتهی به ماه
از زیر دستانمان می گذرد
با من بمان
از این جا که ما ایستاده ایم 
تا به آغوش کشیدن ماه
فقط 
بوییدن چند شقایق باقیست

 #کامران_نوربخش



 

مجنون گفت دوستت دارم
لیلا کوزه اش را شکست
فرهاد گفت دوستت دارم
شیرین گفت کوه بکن
من خواستم که ماندگار شود
قصه دوست داشتنم در کتاب ها
به او گفتم دوستت دارم
گفت مرسی،
نمی دانم
بخندم یا بگریم
یا به باد دهم یاد کسی را
که غصه کرد قصه دوست داشتنم را

 #کامران_نوربخش



 

دورت می گردم
مرا نمی بینی
اما خوب می دانم
هر زیبایی به دنبال زیباتریست
وگرنه
آفتابگردان که می داند دستش به خورشید نمی رسد
چرا عشق پیچک را نمی بیند؟

 #کامران_نوربخش



 

چه دلگیر است امروز
انگار 
تو از پشت تمامی پنجره های دنیا
دست تکان می دهی و
به سفری دور و دارز می روی،
و من
سر بر شیشه ی هر پنجره گذارده ام و می گریم

 #کامران_نوربخش



 

هر روز غروب دلم ‌که می گیرد
سراغ یکی از پارک های این شهر می روم
بی هدف قدم می زنم و قدم می زنم
اما حالم خراب و خراب تر می شود
انگار تو 
روی صندلی های تمام پارک های این شهر
منتظرم بودی و من دیر رسیدم

 #کامران_نوربخش




 

مادر دلش از
زمین و زمان
عالم و آدم
گرفته بود
بهانه کرد کودکش را کتک زد
هی می زد
هی می گفت گریه نکن،
هر چه فکر می کنم
این دنیا یک چیزش کم است
که می خواهد با احساس باشد
اما نمی تواند

 #کامران_نوربخش



 

سراغ هر کدام از سنگ فروشی های 
این شهر که رفتم
جنس دلت را نمی دانستند
حیف شد
می خواستم خانه غرورت را نما کنم

 #کامران_نوربخش



 

 

دیوانه تر از آنم که قید تو را بزنم
اما این بار
اگربرایت بمیرم
هیچ مرده شوری قبولم نمی کند،
خوب می دانم
جنس دل تو و سنگ قبر من یکی است

 #کامران_نوربخش




 

آن قدر دلباخته تو شده ام
همه می گویند
عشق تو کورم کرده،
اما دیگر برایم ناز نفروش...
به من کور آیینه فروختن که هنر نیست

 #کامران_نوربخش



 

نگو دوستم داری
نمی گویم دوستت دارم
بگذار بر زبان نیاوریم
تا از دلمان بیرون نرود
بگذار در یک غروب پاییزی
روی برگ های زرد خیابان های این شهر
دست در دست هم 
آن قدر برویم تا کاسه های صبرمان لبریز شود
ناگهان همدیگر را در آغوش بگیریم
در آغوش هم گریه بی هوا شویم
بگذار این ناگهان اتفاق بیفتد
تا بدانی دوستت دارم
تا بدانم دوستم داری
بگذار برزبان نیاوریم 
تا از دلمان بیرون نرود

 #کامران_نوربخش




 

آسمان این شهر 
بی احساس تر از آن است
که به پروازم معنا بخشد
نمی دانم
تا پایان این حادثه دوام می آورم یانه
یا پر می سوزانم و با آسمان می سازم
یا مرگ تفسیر کوچم خواهد شد

 #کامران_نوربخش




 

مسافران روی شن های ساحل
یادگاری های عاشقانه می نویسند
موج آن ها را با خود به دل دریا می برد
کمی آن طرف تر
دریا عاشق می شود و سربه صخره می کوبد

 #کامران_نوربخش



 

یک سال است رفته ای تو
چهار پاییز بر من گذشته
خسته ام، خسته
زمستان را می خوابم
شاید 
تو با بهار برگردی
و فصل ها را سر جایشان بگذاری
تا دوباره چکاوک ها در چشمانم پرواز کنند
و نیلوفران در آغوشم برویند

 #کامران_نوربخش



 

قدم به قدم 
روی شن های ساحل از تو نوشتم
موج آنها را با خود برد
وای اگر دریا هم عاشقت شود

 #کامران_نوربخش



 

گویند که هر چیز
طعمش ترش و شیرین باشد
ملس است
تا که آن روز
تو لواشک خوردی و
من لبت بوسیدم
آخ که از آن روز
طعم دنیا ملس است

 #کامران_نوربخش



 

دل گیر ترین جمعه است
انگار مرا
از تمام کافه های شهر بیرون کرده اند
و تو
با هر دسته پرندگانی که
از آسمان عبور می کنند 
کوچ می کنی

 #کامران_نوربخش




 

شیفته آواز ها بودم و
شنیده بودم
این صداست که می ماند،
تا آن روز در خیابان
با تو روبرو شدم و فهمیدم
این نگاه است که می ماند

 #کامران_نوربخش




 

کمی دیر تر 
که سر قرارهایمان می آیی
حس کودکی را دارم
که در خیابانی شلوغ
دست مادرش را رها کرده است

 #کامران_نوربخش




 

باد 
نشانی تیمارستان را به من می دهد.
یا موهای تو را
به بازی می گیرد٬
یا شقایق ها را 
به رقص در می آورد
انگار که
هدفی جز دیوانه کردن من ندارد

 #کامران_نوربخش




 

آخر 
این دل هرزه یِ ولگرد
کار به دستم داد
و خانه به دوشم کرد
اگر با من کاری داشتید
به باد بگویید

 #کامران_نوربخش




 

بگویید 
تابوتم را دو نفره بسازند
این سال ها
کسی در درونم تحملم کرده
دور از ادب است
او را نادیده بگیرم

 #کامران_نوربخش



 

رنگ و بویی از احساس
این حوالی باقی نمانده
از روزی که
شقایق ها را
قاتی گندم ها
درو کردند و
به آسیاب بردند

 #کامران_نوربخش



 

 

نگاهم که می کنی
حسی آمیخته به عشق و درد
شبیه حس دختری که
روی کاکتوس باله می رقصد
وجودم را فرا می گیرد
کاش نگاهت 
به بدخلقی گرمایِ اَمرداد نبود

 #کامران_نوربخش



 

قاب عکس گوشه اتاق
افتاد و شکست
نه قضا بود
و نه قَدر
دیوارهای ِ خانه هم
بعدِ رفتنت
از بغض سرریز شده اند

 #کامران_نوربخش



 

 

به رژ لب های رنگ رنگت
حسودی می کنم
روزی چند بار آنها را می بوسی
آن هم با چه حسی !
با چه نوازشی !
از چپ به راست
از راست به چپ
که می کشی
دلم مانند کودکی 
که پشت ویترین دوچرخه فروشی
پا بر زمین می کوبد
با تمام وجود فریاد می شود
من هم می خواهم
من هم می خواهم
من هم می خواهم

 #کامران_نوربخش