رمان شعر عاشقانه اس ام اس زیبا شعر غمگین شعر احساسی

رمان شعر عاشقانه اس ام اس زیبا شعر غمگین شعر احساسی

انواع رمان های زیبا شعر های عاشقانه اس ام اس های زیبا شعر غمگین شعر احساسی زیباترین رمان ها رمان های عاشقانه
رمان شعر عاشقانه اس ام اس زیبا شعر غمگین شعر احساسی

رمان شعر عاشقانه اس ام اس زیبا شعر غمگین شعر احساسی

انواع رمان های زیبا شعر های عاشقانه اس ام اس های زیبا شعر غمگین شعر احساسی زیباترین رمان ها رمان های عاشقانه

تفاوت دخترها و پسرها در حمام کردن!

Image and video hosting by TinyPic 

 دخترها 

شروع: ساعت ۴ بعد از ظهر

۱- لباساشو در میاره، رنگ روشن ها رو توی یه سبد و تیره ها رو توی یه سبد دیگه میذاره.

۲- در حموم رو از تو قفل میکنه، جلوی آینه وامیسته، بعد شکمش رو که تمام مدت داده بود تو، میده

بیرون و  شروع میکنه به غرغر و ایراد گرفتن از نقطه نقطه بدنش.

۳- در کمد رو باز میکنه، انواع شامپو و صابون معطر مخصوص پوست صورت، مو، بدن، کف پا و … رو

می چینه لبه وان.

۴- موهاش رو با شامپوی نارگیلی تقویت کننده، پرپشت کننده، نرم کننده، فرم دهنده، براق کننده

میشوره و هفده دقیقه ماساژ میده.

۵- یک بار دیگه با همون شامپو موهاشو میشوره.

۶- نرم کننده معطر پرتقالی رو به موهاش میماله و تا ۶۰ میشماره.

۷- سی و پنج دقیقه زیر دوش میمونه . آخه باید خیالش راحت بشه که مواد شیمیایی از موهاش پاک

شده وگرنه بعد از حموم موها وز میکنه.

۸- خمیر ریش داداشی رو کش میره و ۶ کیلو خالی میکنه رو ساق پا و دست و پشت لب. بعد هم یه تیغ

بر میداره و یا علی آی!

۹- موهاش رو حسابی میچلونه، حوله رو مثل عمامه می پیچه دور سرش . تو آینه خودشو ورانداز میکنه،

از اینکه در اثر کشش حوله چشم و ابروش کشیده شده احساس خوشگلی میکنه و یه ماچ گنده واسه

عکس خودش توی آینه میفرسته.

۱۰- خوشحالیش زیاد دوام نمیاره، آخه یه جوش سرسیاه بی اجازه روی دماغش در اومده.

۱۱- تمام نقاط بدنش حتی پشت کمرش رو وارسی میکنه و با ناخن و موچین میره به جنگ موهای زائد

بی تربیت.

۱۲- حوله ش رو می پوشه و میره به اتاقش و بدنش رو با لوسیون چرب میکنه.

۱۳- چهل بار لباس می پوشه و در میاره تا انتخاب کنه.

۱۴- چهل و هشت دقیقه پشت میز آرایش می شینه و آرایش میکنه.

پایان: ساعت ۸ شب

پسرها

شروع: ساعت ۴ بعد از ظهر

۱- همونطور که رو تخت نشسته، لباساشو در میاره و پرت میکنه گوشه اتاق.

۲- نیم وجب حوله رو می پیچه دور باسنش و میره به سمت حموم.

۳- می ایسته جلوی آینه، شکمش رو میده تو، بازو میگیره، فیگور چپ، فیگور راست. نیم ساعت قربون

صدقه خودش میره: این هیکل رو ببین لای لای لای! مامان جونش هم از تو آشپزخونه تاییدش میکنه.

۴زیر بغلش رو بو میکنه، رنگ چهره ش بر میگرده. سبز، آبی ، بنفش!

۵- در کمد شامپوها رو وا نمیکنه، چون اصلا توش چیزی نیست!

۶- با قالب صابون سبزش زیر بغلش رو کف مالی میکنه، یه عالمه مو می چسبه به صابون!!! (اه اه!)

۷- با همون صابون صورت و مو و بدنش رو هم می شوره.

۸- نرم کننده مو؟! برو بابا!

۹- زیر دوش میگوزه و به خاطر اکو شدن صداش تو حموم کرکر میخنده.

۱۰- دو دقیقه بعد بازم میخنده، چون این دفعه بوش رسیده به دماغش!

۱۱- سوراخ حموم رو هدف گیری می کنه و جیش می کنه توش!

۱۲- از زیر دوش میاد بیرون و میبینه یادش رفته بوده در حموم رو ببنده و آب تمام کف خونه و فرش رو

ورداشته. بعد میگه: بیخیال مامان خشک میکنه.

۱۳- حوله فسقلیش رو میپوشه و همونجور خیس میره به سمت اتاق.

۱۴- حوله خیس رو پرت میکنه روی تخت و لباساش رو از دور اتاقش جمع میکنه و می پوشه.

پایان: ۴:۱۵ دقیقه بعد از ظهر

نظرات 1 + ارسال نظر
سلام دوشنبه 7 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 15:40

خیلی خیلی بامزه بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد