نام کتاب : قرار نبود
نویسنده : هما پوراصفهانی کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۵٫۹۳ مگا بایت
تعداد صفحات : ۴۵۳
خلاصه داستان :
داستان درمورد دختری به اسم ترساست که دوسال پشت کنکور مونده الان منتظر جواب کنکوره .
مادر ترسا چند سال پیش فوت کرده ترسا با پدر و مادربزگش( عزیزجون) زندگی میکنه.خواهر بزرگش هم ازدواج کرده .
ترسا آرزو داره که بره کانادا و اونجا ادامه تحصیل بده ولی پدرش به دلیل تجربه ی تلخی که در رابطه با فرستادن آتوسا(خواهر ترسا)ب ه خارج داشته تحت هیچ شرایطی راضی نمیشه که ترسا رو بفرسته کانادا، به همین خاطر همین ترسا و دوستاش سعی دارند با همفکری هم راه حلی برای راضی کردن پدر ترسا پیدا کنند که موفق هم میشند ولی برای عملی شدن این راه حل یه سری اتفاقاتی میفته و شخصی وارد زندگی ترسا میشه که مسیر زندگیشو عوض میکنه،...
قالب کتاب : PDF
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
با تشکر از هما پور اصفهانی عزیز بابت نوشتن این داستان زیبا .
نام کتاب : هم سایه ی من
نویسنده : شایسته بانو کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۵٫۸۶ مگا بایت
تعداد صفحات : ۵۶۲
قالب کتاب : PDF
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
با تشکر ازشایسته بانو عزیز بابت نوشتن این کتاب .
خلاصه داستان :
دختری به اسم کیانا که یک بار طعم شکست رو چشیده بهش این فرصت داده میشه تا روی پاهای خودش وایسه و زندگیشو اونجور که دوست داره بسازه تا شاید توی این راه طعم عشق واقعی رو با تمام پستی و بلندیهاش بچشه…
نام رمان : صدای نفس های باران
نویسنده : EMERTAT
حجم کتاب (مگابایت) : ۱٫۲ (پی دی اف) – ۰٫۱ (پرنیان) – ۰٫۷ (کتابچه) – ۰٫۲ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۱۲۲
خلاصه داستان :
خدایا دلم را کسانی میشکنند که هرگز راضی به شکستن دلشان نبودم… از آدمهایت نمیگذرم… از دل سنگشان… از جنبه نداشتنشان… از همه خوبی هایی که دلشان را زد … خدایا از خودم هم نمیگذرم… حق من این همه مهربان بودن و احساس داشتن نبود… حق من این همه تنهایی نبود… خدایا من با آدمهایت بد نبودم… اما بد کردن… آنها را به تو واگذار میکنم…
قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و EPUB (کتاب اندروید و آیفون)
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
با تشکر از EMERTAT عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
من میگم بهم نگاه کن
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشمات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم دلم اسیره
تو میگی که خیلی دیره
من میگم چشماتو واکن
تو میگی منو رها کن
من میگم قلبمو نشکن
تو میگی من میشکنم من؟
من میگم دلم رو بردی
تو میگی به من سپردی؟
من میگم دلم شکسته است
تو میگی خوب میشه خسته است
من میگم بمون همیشه
تو میگی ببین نمیشه
من میگم تنهام میذاری؟
تو میگی طاقت نداری؟
من میگم تنهایی سخته
تو میگی این دست بخته
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
صحبت عاشقی بشه ستاره رو خواب می کنی
بخواب آروم عسل بانو که بی تو ساکته اینجا ولی راحت شدی انگار از این بی رحمی دنیا بخواب آروم و بی غصه کی این دردو یادش میره؟ سکانس آخرت این نیست کسی جاتو نمیگیره لالا لالا بخواب اما روزای بی عسل سخته با پرواز پر از دردت بهار از یادمون رفته تو با "پروانه ای در مه" تو با "دستای آلوده" عسل بودی،عسل موندی واسه رفتن ولی زوده
«شعری از فردوسی»
چو گفتـــــار بیهــوده بسیــار گشت سخنگوی در مردمی خوار گشت
به نایـافت رنجه مـکن خـــــویشتن که تیمـار جان باشد و رنج تـن
****اشعار فردوسی*****
زدانش چو جان تـــرا مـــایـه نیست به از خامشی هیچ پیرایــه نیست
توانگر شد آنکس که خرسنـــد گشت از او آز و تیمار در بنـــد گشت
****اشعار فردوسی*****
بـه آمــوختن چون فــروتن شـــوی سخن هــای دانندگــان بشنوی
مگوی آن سخن، کاندر آن سود نیست کز آن آتشت بهره جز دود نیست
****اشعار فردوسی*****
بیــــا تا جهــــان را به بــد نسپریم به کوشش همه دست نیکی بریم
نبــاشد همی نیک و بـــد، پــــایدار همـــــان به که نیکی بود یادگار
****اشعار فردوسی*****
همــــان گنج و دینار و کاخ بلنـــــد نخواهــــد بدن مرترا ســـودمند
فــریــدون فــرّخ، فرشته نبـــــــود بــه مشک و به عنبر، سرشته نبود
به داد و دهش یــافت آن نیگـــــوئی
تو داد و دهش کن، فریدون توئی
********اشعار فردوسی********
« شعری از فردوسی »
سپاه شب تیره
شبی چون شَبَه روی شسته به قیر
نه بهرام پیدا ، نه کیوان ، نه تیر
****اشعار فردوسی*****
دگرگونه آرایشی کرد ماه
بسیچ گذر کرد بر پیشگاه
شده تیره اندر سرای درنگ
میان کرده باریک و دل کرده تنگ
ز تاجش سه بهره شده لاژورد
سپرده هوا را به زنگار و گَرد
****اشعار فردوسی*****
سپاه شب تیره بر دشت و راغ
یکی فرش گسترده از پّر زاغ
نموده ز هر سو به چشم اهرمن
چو مار سیه ، باز کرده دهن
****اشعار فردوسی*****
چو پولاد زنگار خورده سپهر
تو گفتی به قیر اندر اندود چهر
فرو ماند گردون گردان به جای
شده سست خورشید را دست و پای
****اشعار فردوسی*****
سپهر اندر آن چادر قیرگون
تو گفتی شدستی به خواب اندرون
نَبُد هیچ پیدا نشیب از فراز
دلم تنگ شد زان شب دیریاز
نام رمان : زنانه یا مادرانه ؟
نویسنده : منا معیری کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۲٫۱ (پی دی اف) – ۰٫۲ (پرنیان) – ۰٫۹ (کتابچه) – ۰٫۳ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۱۹۵
خلاصه داستان :
برای مادر بودن لازمه که زن بود. حسش کرد. داستان ما سرنوشت یه زنه. یه زن سی ساله که زن بودن رو نمیشناسه …
قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و EPUB (کتاب اندروید و آیفون)
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
با تشکر از منا معیری عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
نام رمان : عروسک جون
نویسنده : لیلین کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۳٫۵ (پی دی اف) – ۰٫۳ (پرنیان) – ۱٫۱ (کتابچه) – ۰٫۳ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۳۳۰
خلاصه داستان :
می دونی عروسک جون وقتی دنیات به کوچیکی شهری شه که توش نگاهها همه آشنان اما قلبا نا آشنان …
وقتی رویاهات به طرز خنده آوری تو یه حجم سفید پیچیده و میون یه جمع سیاهپوش که چشم دیدنت رو ندارن به خاک سپرده می شه …
وقتی آخرش می فهمی همون رویاها فقط یه مشت کابوس بودن…
اونجاست که حس میکنی دیگه چیزی برای از دست دادن نداری و به آخر خط رسیدی اما…
من میخوام رو پاهام بمونم. فقط به خاطر تو عروسک جون …
قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و EPUB (کتاب اندروید و آیفون)
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
با تشکر از لیلین عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)